ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نزد یک روشن فکر که از فکر روشنش حرف می زد به دنبال پریز برق می گشتم ، هرچه گشتم نیافتم تا اینکه برقها رفت و من خاموش شدم . در خواب دیدم فردی خاموش که در تاریکی از روشنیش حرف می زند باز به دنبال پریز گشتم تا باورش کنم ، برقها که آمد از خواب برخاستم فک روشن فکر در رفت و آمد بود فکر من به دنبال پریزی که زندگی را خاموش کنم.
نویسنده : بهزاد منفرد