::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::
::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::

::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::

احساساتی که رفت...

شاید همه ما روزی بخاطر دختری بخاطر آوریدم که به خاطره ها پیوستیم و شاید شما نیز گلی سرخ از پسری گرفتید و به یاد آوردید که به یادی از او یادگارها در این قلب دارید و شاید خاطرات ما فقط یادگاریست از زمان، که فراموش نکنیم یادگاری هستیم در خاطره زمان و کاش دقیقه ها همان لحظه  اول بود که نگاهمان ابدی در ذهن هر غروب ندیده ای شکل می گرفت .امروز که اینجاییم دور تا دورمان دیواری است که احساس رفته ی مان نیست و دگر هیچ نگاهی منتظرمان نیست.

نظرات 2 + ارسال نظر
njmh شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

احساسی که رفت....
ردی که ماند....

باران شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://farzadhassani.com

سلام آقا بهزاد خوبین من بارانم از هواداران فرزاد حسنی توی وبلاگم اومدین.
ما سایت زدیم با هدفی مشخص خوش حال میشم شما هم بیایین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد