ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چیزی برای نوشتن نیست . این روز ها فقط به یک چیز فکر می کنم و آن هم این جمله است !
ما متولدین دهه شصت از از سال تولدمان معلوم است روزگار کدام انگشتش را به سمت ما گرفته است.
بزودی بر می گردم باذهنی جوهری !
منتظریم دهه شصتی
از طرف همین دهه شصتی ها
سلام. ممنون که سر زدی. بسیار مطالبت جالب بود ذخیره کردم که بعدا بخونم.
سلام این نوشته خیلی زیبا بود.
خوشحال میشم به خلوت منم سرکی بکشید.
سلام آپم
سلام بهی جون
ای الهی که بشکنه اون انگشتش!
چاییم تازه دمه
زَت زیاد.
زیاد جدی نگیر ، منم دهه شصتی هستم
سلام
ممنون که به وبلاگم سر زدی وبلاگ تو ام جالبه
بازم به من سر بزن آپممممممممممم
ممنونم که اومدی
اینجا هم بیا
وبلاگت حرف نداره معلومه خیلی زحمت کشیدی. تبادل لینک کنیم؟
سلام بهزاد جان
آقا با این مطلبت جوونای متولد ۶۰ تا ۶۹ رو که کم هم نیستن با خاک یکسان کردی!!!!
ولی خب جالب بود، تاحالا به این مسئله فکر نکرده بودم!!
لطفا به وبلاگ من یک سر بزن، جواب نظرتو تو بخش نظرات دادم. خوشحال میشم بخونیش.
فعلا
salam, nazareto too bloge ahoo khanoom mikhundam, jaleb bud, manam khosham miad be har sheri javab bedam, man kollan az sher goftan khosham miad, motevallede daheye 60 ham hastam, shukhie ba namaki bud! khoshhal misham ba shoma bishtar ashna besham
انگشت لعنتی ای است با توصیفات شما !
به روزگاری می اندیشم که ذهن جوهری ات آن را می نویسد . به روزها و شبهایی که خطی بر آینه افکارت انداخته . به لحظه های اسیدی که مثل خوره بر پیکر احساساتت چسبیده و برایت آسمانی آرزو میکنم ، آفتابی و شبهایی ،نقره فام و مهتابی و دلی عاری از غم عجیب تنهایی ...
ممنون از بازدیدت وبلاگ تو هم خیلی جالبه
سلام دوست عزیز. ممنون که سر زدی و خوشحالم که از مطالب خوشت اومده. مطالبت خوبه خوشم اومد . تفکر پشت مطالبت هست. ولی بعضی هاش رو یک کم بیشتر روش فکر کن و تمیزترش کن یعنی کم و زیادش کن تا جمله ی کوتاه ، زیبا و بدون اضافی در بیاد . بیشترش همین طوره. یکی دوتاش میتونه بهتر باشه. باز هم بنویس.
سلام دوست خوبم من شما را با عنایت به پیشنهاد خودتون لینک کردم ولی خودم رو تو لینکهای شما نمی بینم داستان چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟!!
تاسف می خورم
زمانی که احساس می کنم
حرف برای گفتن زیاد و حوصله کم
به روزم
سلام.مرسی سر زدی.بازم بیا خوشحال میشم.
در ضمن وبلاگ قشنگی هم داری.
فهلا بای
چه تشابه جالبی ،دهه شصت ...!
تفکرات خواندنی دارید
مطمئنم با ذهنی جوهری برمیگردید
سلام جناب منفرد.من لینکت کردم.اما لینک خودمو در لینکهای شما نمیبینم
سلام آپم
سلام بهزاد جان
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنی.
ایشالا بحثمون هم ادامه پیدا می کنه.
فعلا
اتفاقا چیزهای زیادی هست برای نوشتن.
همان دهه شصت خود حدیث مفصلی است که باید درست و درمان خواندش.
ممنونم که تشریف آوردی به وب من
راستی. لینکت کردم. نه به این خاطر که لینکم کنی. فقط به این خاطر که اگر روزی قرار بود دروازه وروود به وبلاگ دیگری شوم چیزی برای خووندن وجود دشته باشه که در وبلاگت دیدم.
همینه که هست
سلام دوست عزیز ،به روزم...
سلام آپم
طولانی شد؟
سلام بهزاد جان!
راست میگی شاید چیزی برای نوشتن نیست اما تو با ذهن خلاقت مطمئنا به زودی با یک پست عالی بر می گردی!
منتظر پست های جدیدت هستم!
به بلاگ من هم سری بزن!
فقط اگه برگشتی وبتو جوهری نکن یه دفعه نتونیم بخونیما..!
ماه ؛ مهر در آستین دارد
چه بیهوده می کوشد مخفی اش کند
مثل عشق های ناب شانزده سالگی.
قلمت رو دوست دارم.
منم دهه شصتی ام خوشحالم که مثل من بازم هست یا کسانی هستند که من مثل آنهام
سلام. آقای منفرد من کتاب شما رو دانلود کردم و فوق العاده بود.
خواهش می کنم به وبلاگ من برید و داستان های منو بخونید و نظر بدید. واقعا به راهنمایی یک حرفه ای نیاز دارم.
ممنونم. در ضمن من هم یک دهه شصتی هستم و واقعا حرفاتون طلاست.
salam.dust golam
chand ruziye matalebe vebeto mikhunam...
vaghean tafakkorateto dust daram
matalebet aliyan.tabrik migam......
say kon tu fk ham in tafakkorateto gostaresh bedi