ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام چند وقتی بود که در مسافرت بودم و در سفری که بودم وبلاگ نویسی معنای خوبی نداشت اما حالا برگشتم و وبلاگم درست مانند قبل بروز خواهد شد .
در این مدت با خبر شدم آلبوم دکلمه ای که در حال ساختش بودم به دست عده ای در اینترنت پخش شده اولش ناراحت شدم اما استقبال شما از این البوم باعث شد که از افرادی که پخش غیر قانونی دکلمه را به عهده گرفته بودن تشکر کنم .
او پست امروز هم تموم شد.
سلام.
اگر ایران را دوست داری توجه کن:
یه اعتراض نامه ای ایجاد کردیم برای مخالفت با سرود ملی ایران چرا که هیچ چیزی به نام ملیت در این یافت نمی شه. ما برای جمع آوری امضا ها از سراسر ایران و رسیدن به حد نصاب 2 میلیون امضا شدیداً به امضای شما و امضای بازدید کنندگان شما نیاز مندیم.
پس لطفا برای سرافراز ایران ابتدا خودت امضا کن و بعدش سعی کن این کار را در وبلاگت تبلیغ کنی تا بازدید کنندگان شما هم امضا کنند.
برای ایران
لینک صفحه امضای اعتراض نامه:
http://www.petitiononline.com/IRAN99/petition.html
دریافت کد بنر و کد لوگو مربوط برایت بلیغ تو وبلاگت:
http://persian-pic.blogsky.com/1388/09/11/post-141/
هر امضا یک گام از دو میلیون گام، منتظرتان هستیم
در خیابان بودند.دست در دست هم رو به سوی دریا.. که ناگهان درخت سیب زرد لحظه ای شد پیدا دخترک می خندید پسرک جست و دوید....شاخه ای به زیر پایش لغزید... ناگهان خورد زمین خونی از دست پسر جاری شد سیب زرد پسرک قرمز شد اما افسوس دخترک هیچ ندید ناگهان فریاد زد.......سیب قرمز چیدی ؟؟!! تو که میدانستی عاشق سیب زرد بودم من.پسرک نگاهی کرد و خواست بگوید حقیقت را..اما دخترک بی اعتنا به پسرک از آنجا رفت.......پسرک ماند و با یک حسرت ناممکن...رو به سوی آسمان به خدا فریاد زد .....خدایا خون دست من اگر بیرنگ بود.و...دخترک میماند
.._(سیب زرد از بهزادم)
سلاممممممممممممممممممممممم
خسته نباشی
وبلک قشنگی داری تبریک میگم
موفق باشی
یا حق