::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::
::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::

::یک فنجان چای (بهزاد منفرد)::

به جهنم نیاز نیست

عشق دارم نامه ات را می خونم
خیلی نگرانی دوست عزیز
دنیا به اندازه کافی دار مکافات است
پس دیگر به جهنم نیاز نیست

روزی مردی را که سه زن داشت
نزد سلطان کشور اوردند
تا تنبیه اش  کنند
سلطان مشاورانش را فرا خواند
و از انها خواست
تا بدترین مجازات را برای خاطی پیشنهاد کنند
حتی مرگ را،

اما مشاوران سلطان اعدام را توصیه نکردند
در عوض حکم کردن که چون بدتر از زندگی با سه زن
مجازاتی به ذهنشان نمی رسد
او در ان واحد با هر سه انها زندگی کند
ان مرد دو هفته بعد خودکشی کرد
زیاد خودت را ناراحت نکن
وای عجب گیلاس های قرمزی برام فرستادی واقعا خوشمزس

سلام مرا به همه برسان
نظرات 6 + ارسال نظر
بلکی شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:55 ق.ظ http://netbaz.com

چی عجب اول شدیم

ولی این عشق کیه خدا میدونه

داستان‌گو شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:38 ق.ظ http://Dastangooo.blogsky.com

اگر نوشته‌ی خودت هست بايد بگويم آفرين/.

مهرداد شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام اگه ممکنه برنامه کا اس ان هیدن دسکتاپ رو برام بفرستید.خیلی ممنون میشم.اگر هم نتونستید یه لینک رو که کار کنه برام بفرستید.ممنون.

احمد شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 06:07 ب.ظ http://neghab.blogsky.com

سلام
چرا؟چرا نباید به فردا فکر کرد؟
به فردای خودمون...به فردای فرزندانمون...به فردای مملکتمون
ادم که نباید فقط جلوی بینی شو ببینه...نه؟... تو موافق نیستی؟
در مورد متن هم باید بگم:
زندگی زیباست
و زندگی کردن زیباتر
ممنون که به من لطف داشتی
موفق باشی

سعید یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:10 ق.ظ http://ghati-pati.blogsky.com

سلام خوبی
عزیز باید بری تو منوی سایت

نگین چهارشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ب.ظ

مسخره بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد